خاطرات یک نسخه پیچ

من یک نسخه پیچم. یعنی تو داروخونه کار میکنم. هر روز اتفاقات جالبی برام میوفته که میخوام اونها رو با شما در میون بگذارم...

آخرین خاطرات
پربیننده ترین خاطرات
خاطرات پربحث‌تر
آخرین نظرات

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قیمت دارو» ثبت شده است

چند سالی بود که دلم برای رفتن به مشهد لک زده بود. کار توی داروخونه شرایط خاصی داشت که اجازه همچین سفری رو به ما نمی‌داد. خیلی دوست داشتیم بعد از مراسم عروسی برای ماه عسل به مشهد سفر کنیم ولی اون زمان فقط یه روز تونستیم از داروخونه مرخصی بگیریم. اون هم با کلی درد سر و مکافات. حالا که دیگه بیکار شدیم، فرصت مناسبی برای این سفر میتونه باشه. اینطور شد که دعوت امام رضا رو لبیک گفتیم و چمدون‌هامون رو برای سفر به مشهد بستیم...

۱۰ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۴۷

"خارجشیو میخوام!" این جمله ای هست که هر روز بارها تو داروخونه به گوش میرسه. خیلی از مریضها حاضرند، ده ها برابر پول برای داروهای خارجی پرداخت کنند. داروهایی که گاها ساخت کشورهای درجه چندم هستند و کیفیت به مراتب پایینتری نسبت به داروهای ایرانی دارند. ولی مردم ما معتقد هستند که جنس خارجی همیشه بهتر هست و مرغ خارجی ها رو غاز می بینند...

۱۹ نظر ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۴۲

یکی از مشکلاتی که داروخونه ها با اون مواجه هستند، مشکل پول خرد هست. البته این مشکل مختص به داروخونه ها نیست و بسیاری از اصناف مختلف همین مشکل رو دارند. هر کدوم از این اصناف راه متفاوتی برای حل این مشکل ابداع کردند. مثلا سوپر مارکت ها، به جای پول خرد آدامس و شکلات  به مردم میدن. میوه فروش ها هم ترازو رو طوری تنظیم میکنن که نیازی به پول خرد نداشته باشن . داروخونه ها هم روشهای مخصوص خودشون رو برای مقابله با این مشکل دارند. معمولترین کالایی که تو داروخونه ها به جای پول خرد داده میشه، چسب زخم هست. قرصهای سرماخوردگی، استامینوفن و آنتی هیستامین هم تو داروخونه ها به جای پول خرد استفاده میشه. خیلی از مشتریها بدون اینکه اعتراضی بکنند این کالاها رو به جای پول خرد می پذیرند. ولی خیلی ها هم هستند که به هیچ وجه حاضر نیستند این کالاها رو به جای پول قبول کنند...

۹ نظر ۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۴:۲۰

تو هر شغلی موضوعی به نام خرید قبلی وجود داره. شاید شما هم موقع خرید از جایی فروشنده به شما گفته باشه که این جنسمون خرید قبلی هست  که به این قیمت میدیم اگه الان بیاد فلان قیمت هست. دو رویکرد مختلف هم نسبت به این موضوع وجود داره. بعضی از اصناف به محض اومدن جنس جدید، جنس‌های قدیمی رو که ارزونتر خریداری شده رو به همون قیمت جنس‌های جدید می‌فروشند. ولی بعضی از فروشندگان با انصاف هم هستند که هر جنسی رو به همون قیمتی که از قبل بوده به مشتری تحویل میدن.

توی داروخانه این مسئله مشهودتر هست. چرا که ممکنه قیمت یه دارویی در یک زمان کوتاه چند برابر بشه و این یعنی یه سود کلان برای داروخانه. متاسفانه شرکت‌های پخش هم با داروسازها در این مورد همکاری می کنند و قبل از گرون شدن یه داروی خاص به داروخانه‌ها خبر میدن و اونها هم از خدا خواسته یه خرید تپل میکنند. اینطوری یه پورسانت تپل هم گیر ویزیتور شرکت پخش میاد. یعنی یه معامله برد -برد...

۷ نظر ۰۲ تیر ۹۳ ، ۱۴:۵۶

   توی فیلم‌ها و داستان‌های علمی-تخیلی حتما درباره "ماشین زمان" شنیدید. ماشینی که ما رو به زمان گذشته یا آینده می‌بره. البته تا امروز کسی نتونسته چنین ماشینی رو بسازه ولی مسئولین سایت خدمات درمانی این امکان رو امروز برای ما فراهم کردند.

۳ نظر ۰۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۱۵
یه خانم میانسال با عجله وارد داروخونه شد و مستقیم رفت به طرف صندوق. بعد از اینکه چند نفری که جلوی صندوق منتظر گرفتن داروهاشون بودند رو کنار زد، نسخه‌اش رو نشون مسئول صندوق داد و پرسید که قیمتش چقدر میشه. مسئول صندوق، خانم رو به طرف پذیرش راهنمایی کرد، ولی خانم اصرار داشت که فقط میخواد قیمت نسخه رو بدونه و اگه پولش کافی بود نسخه رو میگیره. مسئول صندوق دوباره خانم رو راهنمایی کرد که برای همین کار هم باید به پذیرش داروخونه مراجعه کنه. به هر حال خانم قبول کرد نسخه‌اش رو به پذیرش نشون بده...
۷ نظر ۰۸ مهر ۹۲ ، ۱۶:۴۰

امروز یه سوتی دادم در حد تیم ملی.

موقع عصر داروخونه خیلی شلوغ شد. من هم تند تند داشتم تائید نسخه‌ها رو می‌گرفتم. یه نسخه ویزی پک اومد که تائیدش رو گرفتم و صفحه اول دفترچه رو نوشته بودم که دکتر یه سوال در مورد قیمت نسخه‌ای که داشت کنترل میکرد از من پرسید. من هم از تو کامپیوتر نسخه رو پیدا کردم و جوابش رو دادم. در این حین یکی از نسخه پیچها از من سوالی پرسید و جواب اون رو هم دادم...

۸ نظر ۰۳ مهر ۹۲ ، ۲۱:۵۰