خاطرات یک نسخه پیچ

من یک نسخه پیچم. یعنی تو داروخونه کار میکنم. هر روز اتفاقات جالبی برام میوفته که میخوام اونها رو با شما در میون بگذارم...

آخرین خاطرات
پربیننده ترین خاطرات
خاطرات پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داروساز» ثبت شده است

داروخونه‌ی ما جزء معدود داروخونه‌های شهر هست که با دانشگاه علوم پزشکی همکاری نزدیکی داره و هر چند وقت یه بار از طرف دانشکده یه دانشجو معرفی میکنن که برای کار آموزی بیاد توی داروخونه‌ی ما و مثلا کار یاد بگیره. حضور این دانشجوهای جوون و به قولی جوجه داروسازها مسائلی رو تو داروخونه پیش میاره که در نوع خودش جالب هست...


۲۳ نظر ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۲
خانم مسنی که دستش یه قوطی خالی کرم کپکس بود وارد داروخونه شد و گفت که یه دونه از این کرم‌ها میخوام. خود دکتر رفت و از قفسه یه کرم کپکس برای خانم آورد و گفت 6 تومن میشه. خانم گفت چه خبره مگه، دفعه قبلی 3تومن خریده بودم...

۸ نظر ۱۰ مهر ۹۲ ، ۲۲:۳۱