سرمست
توی داروخونه شبانه روزی که کار کنی هر روز چیزهایی میشنوی که برات تازگی داره. هر روز مراجعینی هستند که چیزهای عجیبی ازت میخوان. توی داروخونه قبلی که بودم اسم خیلی از این چیزها رو نشنیده بودم. چیزهایی مثل فین گیر، شورت آموزشی، شیر دوش یا خیلی چیزهایی دیگه که الان تو داروخونه داریم. خیلی از چیزهایی هم میخوان که ما نداریم. مثلا یکی اون روز نصف شب رنگ مو میخواست، یا اونیکی که چیزی برای گرفتن موشهای مغازش میخواست. بعضی ها هم هستند که داروخونه رو با جاهای دیگه اشتباهی میگرین و چیزهایی که میخوان که به فکر آدم هم نمیرسه...
ساعت کمی از ده شب گذشته بود که یه مرد جوون وارد داروخونه شد. به نظر کمی پریشان و عصبی میومد. مرد جوون رو به من کرد و با لحنی جدی به من گفت: "الکل سفید دارید؟" تاکید عجیبی روی کلمه "سفید" داشت. بهش گفتم داریم و سریع یه شیشه الکل سفید کوچیک براش آوردم و روی پیشخون گذاشتم. شیشه رو از روی پیشخون ور داشت و شروع کرد به این ور اون ور کردنش. داشت دنبال چیزی روی شیشه میگشت. بهش گفتم الکل هفتاد درصده. برای تزریقات همین رو استفاده میکنن. همونطور که داشت به ور انداز کردن شیشه ادامه میداد، ازم پرسید "اینو میشه خورد؟" حرفش منو خیلی شوکه کرد. شنیده بودم که بعضی ها هستند، اینطور الکلها رو میخورن ولی تا حالا همچین آدمی رو از نزدیک نظاره نکره بوذم. هر چند مطمئن نبودم ولی سریع بهش گفتم که اینها تلخ کننده دارن و قابل خوردن نیستن. شیشه رو روی پیشخون داروخونه گذاشت و گفت که خوردنیش رو ندارید؟ من برای خوردن میخوام. صراحتی که تو حرفهاش داشت منو متعجب و ناراحت میکرد. بهش گفتم الکل داروخونه ها برای تزریقات هست و هیچکدوم قابل خوردن نیستن.