دردسر کارتخوانها
یکی از تکنولوژیهای تقریبا جدیدی که به تازگی در کشور ما هم رواج زیادی پیدا کرده، استفاده از دستگاههایP.O.S یا همون کارتخوانهاست. با استفاده از این دستگاهها میشه بدون نیاز به حمل پول نقد به سادگی از فروشگاهها خرید کرد. این دستگاهها مزایای زیادی دارند. مثلا با استفاده از این دستگاهها دیگه نیازی به پول خرد نیست. به علاوه از نظر امنیتی هم داشتن کارت اعتباری به جای پول نقد خیلی بهتره. از نظر بهداشتی هم استفاده از کارتهای اعتباری میتونه خیلی خوب باشه. چرا که اسکناس میتونه یکی از راههای انتقال بیماریها باشه. اندر مزایای کارتخوان خیلی میشه نوشت ولی مشکل اینجاست تکنولوژیهای وارداتی در ایران هیچوقت کارکرد مناسبی نداشته. چون نه زیرساختهای مورد نیاز برای اون تکنولوژی رو داریم و نه فرهنگ استفاده از اون رو یاد گرفتیم...
حالا دیگه هر جایی که میری کارتخوان داره. از بقال سر کوچه گرفته تا مکانیکی و سبزی فروش. داروخونه هم یکی از جاهایی هست که اصلا بدون کارتخوان کارش راه نمیوفته. داروخونهی ما هم که یکی از داروخونههای شلوغ تبریزه گاها روزی بیشتر از سی-چهل تا تراکنش داره. بعضی وقتها میشه که سه چهار نفر تو نوبت وای میسن تا کارت بکشن. و این باعث کندی روند دادن نسخهها میشه. یکی دیگه از مشکلاتی که کارتخوانها دارن، تراکنشهای ناموفق هست. تازگی هم بیشتر تراکنشها ناموفق هستند و این باعث میشه هرکسی شانس خودش رو چند بار، از کارتخوانهای مختلف امتحان کنه که این هم مشکل رو دو چندان میکنه.
یکی دو ماه قبل بود که یه آقای جوان نسخهای داشت که میخواست با دستگاه کارتخوان هزینهی اون رو پرداخت کنه ولی بعد از چند بار امتحان کردن کارتخوانهای مختلف، موفق به این مهم نشد و هر بار پیغام تراکنش ناموفق از کارتخوانها صادر میشد. بعد از چند هفته این آقا به داروخونه اومد و مدعی بود که پول از حسابش کم شده. بهش گفتیم که میتونه از طریق بانک پیگیر موضوع باشه و به احتمال زیاد پولی به حساب ما واریز نشده. آقاهه رفت حدود یه هفته دیگه دوباره برگشت. ظاهرا از بانک هم جوابی بهش نداده بودن و نتونسته بود پولش رو زنده کنه. باید یه راهی پیدا میکردیم تا مطمئن بشیم این پول به حساب داروخونه واریز شده یا نه. از طریق دستگاه کارتخوان تلاش کردیم تا صورتحساب اون روز رو بگیریم ولی ظاهرا این کار میسر نبود. قرار شد فردا آقای دکتر بره بانک و صورتحساب بگیره تا ببینه پول به حساب واریز شده یا نه. برای اینکه مرد بیچاره دوباره به زحمت نیوفته و علاف نشه ازش شماره کارت و شماره همراه گرفتیم تا اگه پول به حساب واریز شده باشه، پول رو به حسابش کارت به کارت کنیم و بهش خبر بدیم. انصافا هم آقای خیلی محترمی بودن و خیلی آروم و منطقی پیگیر موضوع بودن و بعد از اینکه شماره کارت و شماره تلفن همراه خودشون رو دادن، خداحافظی کردن و رفتن. فردای اون روز آقای دکتر به بانک مراجعه میکنه و باز هم نمیتونه نتیجهای بگیره. چرا که توی صورتحساب بانک، واریزیها به تفیکیک روز بود و واریز هر روز یکجا نوشته شده بود. ولی بالاخره باید یه راهی داشته باشه. به شرکتی که کارتخوانها رو نصب کرده بود زنگ زدیم. جالب این بود که اونها هم راهی نمیدونستند و شمارهی تهران رو دادن که از مرکز بپرسیم. به شمارهای که داده بودن زنگ زدیم. بعد از مدتی پشت خط موندن یه آقائی گوشی رو برداشت و سوالمون رو ازش پرسیدم. اون آقا هم آدرس یه سایت اینترنتی رو داد تا از اونجا پیگیر موضوع باشیم. توی سایت یه راهنمای حدود صد صفحه بود که کمابیش خوندمش و بعد از ثبت نام و کلی دنگ و فنگ تونستم صورتحساب روز مربوطه رو دربیارم. آقاهه درست میگفت پول به حساب داروخونه واریز شده بود. پول رو به حسابش واریز کردیم و باهاش تماس گرفتیم و ازش بابتی مشکلی که پیش اومده بود عذرخواهی کردیم. هرچند که همش تقصیر این کارتخوانهای لعنتی بود.