شمر زمان
دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۵:۱۳ ب.ظ
تا به امروز سعی کردم، خاطراتی از داروخونه رو اینجا بنویسم که شیرین و تا حدودی بامزه باشن. ولی واقعیت اینه که همه خاطرات داروخونه، شیرین و بامزه نیستن. و گاهی اوقات مسائلی که پیش میاد اونقدر تلخ و دردآور هستند که باعث آزرده خاطر شدن اهالی داروخونه میشه...
این روزها اگه گذرتون به داروخونهها افتاده باشه، به احتمال زیاد جملاتی مثل "این دارو رو نداریم" یا "از این دارو کم داریم" و یا "خودش رو نداریم، اگه میخواین مشابهش رو بدیم" رو شنیده باشید. با اینکه داروخونه ما یکی از بهترین داروخونههای تبریزه و خیلی از داروهای کمیاب رو میشه توش پیدا کرد ولی پذیرش داروخونه ما، جملههای بالا رو هر روز دهها بار تکرار میکنه. متاسفانه خیلی از داروها هستند که با کمبود مواجه هستند و به سختی پیدا میشن. بعضی از داروها هم هستند که کلا پیدا نمیشن. دلیل اصلی این مسئله، تحریم دارو هست که برخلاف تمامی قوانین و معاهدات بینالمللی صورت میگیره.
از اول انقلاب تا حالا مردم ما با تحریم زندگی کردن و به اون عادت کردن ولی تحریمهای گستردهی اخیر واقعا مردم رو تحت فشار قرار داده. مخصوصا وقتی که جگر گوشهشون مریض هست و نمیتونن داروش رو پیدا کنن. بچهاش جلوی چشمش تشنج میکنه و نمیتونه داروش رو پیدا کنه. واقعا خیلی سخته. واقعا گناه اون بچه معصوم چیه؟
امروز یه نسخه اومد که توش داروی کلوبازام بود. بهش گفتم دکتر براتون 100 تا کلوبازام نوشته، ما میتونیم 30 تا بدیم. گفت آخه دکتر داروها رو برای 3 ماه نوشته و برای همون موقع وقت ویزیت داده. اگه 30 تا بدید یه ماه دیگه تموم میشه. از کجا باید بقیهاش رو پیدا کنم. گفتم شما حق دارید ولی اگه بود حتما تقدیم میکردیم. از این دارو کم داریم و مجبوریم اینطوری جیره بندی کنیم تا به همه برسه. گفت آخه اگه یه روز از اینها نخوره تشنج میکنه. اگه ممکنه 50 تا بدین. دیدم دلم نمیتونه دوام بیاره فرستادمش پیش دکتر. گفتم من نمیتونم با آقای دکتر صحبت کنید. حرفهاش رو برای آقای دکتر تکرار کرد و دکتر گفت 30 تا بیشتر نمیشه. میتونید به داروخونههای دیگه سر بزنید و اگه بیشتر دادن بگیرین. میدونست که اگه اینجا دارو پیدا نشه، نمیتونه جای دیگهای تو تبریز پیداش کنه و گفت چارهای نیست همون 30 تا رو بده...
این روزها که روزهای عزاداری سالار شهیدان هست، نا خودآگاه یاد تحریمهای عاشورا میوفتم. وقتی که یزیدیان آب رو به روی یاران حسین بستند. و حتی به علیاصغر شش ماهه امام هم رحم نکردند و به جای دادن آب، تیری دو شعبه رو به گلوی مبارکش پرتاب کردند.
امروز هم شمرها و یزیدهای زمانه جان کودکان ما رو نشانه رفتن و اونها رو از طبیعیترین حق خودشون مرحوم کردن. تا شاید این همه سختی و رنج ما رو مجبور کنه از عقیده و آرمان خودمون دست برداریم.