خاطرات یک نسخه پیچ

من یک نسخه پیچم. یعنی تو داروخونه کار میکنم. هر روز اتفاقات جالبی برام میوفته که میخوام اونها رو با شما در میون بگذارم...

آخرین خاطرات
پربیننده ترین خاطرات
خاطرات پربحث‌تر
آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دستور اشتباه» ثبت شده است

توی ساختمون داروخونه ما یه کارشناس تغذیه هست که حسابی کارش گرفته و روزی نزدیک صد تا مشتری داره. مشتری‌های این خانم رو اکثرا خانمهایی تشکیل میدن که دوست دارن از وزنشون کم کنن. گاهی هم افرادی برای افزایش وزن به ایشون مراجعه میکنن. این خانم  هم برای هر یک از مراجعین خودش یه نسخه تپل مینویسه که معمولا نسخه‌هاش بالای بیست یا سی تومن میگیره. البته تو این نسخه‌ها معمولا داروی خاصی که در افزایش و یا کاهش وزن مؤثر باشه تجویز نمیشه و بیشتر داروهاش مکمل‌هایی از قبیل کلسیم، امگا و انواع مولتی ویتامین‌هاست. با این حال اکثر مراجعین این خانم فکر میکنن داروهایی که براشون نوشته شده در لاغری و یا چاق شدن اونها تاثیر خاصی داره و از ما معمولا در مورد این داروها و خواص اونها سوال میپرسن که جواب دادن به این سوالها راه و روش خاصی داره...


۱۱ نظر ۲۱ آذر ۹۴ ، ۲۰:۲۵

داروخونه‌ی ما جزء معدود داروخونه‌های شهر هست که با دانشگاه علوم پزشکی همکاری نزدیکی داره و هر چند وقت یه بار از طرف دانشکده یه دانشجو معرفی میکنن که برای کار آموزی بیاد توی داروخونه‌ی ما و مثلا کار یاد بگیره. حضور این دانشجوهای جوون و به قولی جوجه داروسازها مسائلی رو تو داروخونه پیش میاره که در نوع خودش جالب هست...


۲۳ نظر ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۲

بعضی از شغلها هستند که بازنشستگی تو اونها تعریف نشده و هر کس تا هر وقتی که دلش بخواد میتونه کارش رو تو شغلها ادامه بده. یکی از این شغلها که اتفاقا خیلی هم شغل حساسی هست، شغل طبابت یا همون پزشکی هست. خیلی از مردم هم هستند که ترجیح میدن به جای مراجعه به پزشکهای جوون و کم تجربه به این پزشکها مراجعه کنن و از تجربه اونها نهایب بهره رو ببرن. اما از طرفی هم با بالا رفتن سن، قوای ذهنی به مرور تحلیل میره و فرد دیگه کارایی سابق رو تو کارش نخواهد داشت. حالا وقتی این شغل پزشکی باشه و سر کارش با سلامتی جامعه، مسئله خیلی حساستر میشه...

۷ نظر ۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۲۶

توی نسخه نوشته بود آمپول سفتریاکسون، یک عدد. بعد زیرش هم نوشته بود هر 12 ساعت عضلانی! 

۲ نظر ۰۵ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۶
یه خانم میانسال که کمی عصبانی به نظر میرسید وارد داروخونه شد و رو به دکتر گفت: " دیروز داروهام رو از شما گرفتم و روی یکی از داروها نوشته بودین روزانه نصف قرص، در حالی که داخلش کپسول بود" و با لحنی حق به جانب و طبکارانه ادامه داد:" آخه چطور میتونم کپسول رو نصف کنم؟"....
۸ نظر ۳۰ آبان ۹۲ ، ۱۶:۵۲
توی هر داروخانه‌ای نوشتن دستور داروها، مهمترین و حساسترین کار ممکن هست. چرا که اشتباه در نوشتن دستور داروها، ممکنه باعث بروز مشکلات غیر قابل جبرانی بشه. نوشتن دستور اشتباه، باعث میشه دارویی که قراره موجب سلامتی و شفای بیمار باشه، تبدیل به زهری کشنده بشه و طرف به جای بهتر شدن، بدتر هم بشه یا حتی شاید غزل خداحافظی رو هم بخونه. بنابراین کسی که دستور داروها را مینویسه خیلی باید تو کارش دقت کنه و دستورات رو با حوصله، خوش‌خط و خوانا روی داروها بنویسه...

۴ نظر ۱۳ آبان ۹۲ ، ۱۶:۲۴