خاطرات یک نسخه پیچ

من یک نسخه پیچم. یعنی تو داروخونه کار میکنم. هر روز اتفاقات جالبی برام میوفته که میخوام اونها رو با شما در میون بگذارم...

آخرین خاطرات
پربیننده ترین خاطرات
خاطرات پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسئول صندوق» ثبت شده است

ملت ما کلا عادت دارن از هر جایی که خرید می‌کنند تخفیف بگیرند. فروشندگان ما هم که این موضوع رو خوب میدونند، از اول قیمت کالاشون رو بیشتر از قیمت واقعی میگن که بعدا که تخفیف دادند سودشون رو ببرند. اینطوری هم مشتری راضی و شنگول میشه که کلی تخفیف گرفته و هم فروشنده راضیه که کلی سود برده. ولی این مسئله تو داروخونه صادق نیست...

۲ نظر ۱۱ آذر ۹۲ ، ۱۶:۱۲
داشتم تو اینترنت سیر می‌کردم که صدای مسئول صندوق چرتم رو پروند. سرم رو که بلند کردم دیدم مسئول صندوق داره بدو بدو از داروخونه خارج میشه. چند لحظه بعد مسئول صندوق با چهره‌ای برافروخته وارد داروخونه شد و خطاب به دکتر گفت: "رفت، پولها رو برداشت و رفت"...

۲ نظر ۲۸ آبان ۹۲ ، ۲۱:۰۱