خاطرات یک نسخه پیچ

من یک نسخه پیچم. یعنی تو داروخونه کار میکنم. هر روز اتفاقات جالبی برام میوفته که میخوام اونها رو با شما در میون بگذارم...

آخرین خاطرات
پربیننده ترین خاطرات
خاطرات پربحث‌تر
آخرین نظرات

نسخه رمزی

شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۱۲ ب.ظ

    دکترها معمولا بدخط هستند. این یه قانون کلی هست. دکترهای خوش خط بسیار اندک و انگشت شمار هستند. دکترها برای بدخط بودنشون دلایلی مختلفی دارن. یکی از اون دلایل سرعت و در واقع عجله در نوشتن نسخه هست. دلیل دیگه‌ای هم که بعضی از پزشکان عنوان می‌کنند این هست که دوست ندارن مریض خودش بتونه نسخه‌ی خودش رو بخونه. دلایل مختلفی هم برای این کارشون دارند. ولی یکی از دکترها تو تبریز هست که دلیل جالبتری برای بدخط نوشتن داره.

  امروز یه نسخه بدخط از یکی از پزشک‌های معروف تبریز به داروخونه ما اومد. دکتری که این نسخه رو نوشته بود، یکی از پزشک‌های خوب تبریز هست. ولی معروف بودنش بیشتر به خاطر خط عجیبش هست. این دکتر اونقدر بدخط هست که هیچ داروخونه‌ای نمی‌تونه خطش رو بخونه. بجز یه داروخونه. البته این یه داروخونه، داروخونه‌ی مجاور این دکتر نیست و مریض‌های بیچاره مجبورند برای گرفتن داروهای این پزشک از این سر شهر تا اون سر شهر برن. مخصوصا شهرستانی‌ها که هیچ‌جا رو تو تبریز نمی‌شناسن برای گرفتن داروهاشون کلی دردسر میکشن و شهر رو چند دور میزنن تا این داروخونه رو پیدا کنن. به خاطر همین هم هست که تو مسیرشون به داروخونه‌هایی که می‌بینن سر میزنن و شانسشون رو امتحان می‌کنن که شاید یه داروخونه‌ای بتونه نسخشون رو بخونه. ولی تلاششون همیشه بی ثمر می‌مونه و مجبورن به همون داروخونه‌ای که دکتر آدرسش رو بهشون داده برن. البته اگه بتونش پیداش کنن. مریضی هم که امروز به داروخونه ما اومده بود یکی از همون‌ها بود که شانسش رو میخواست امتحان کنه تا شاید مجبور نباشه تا اون ور شهر بره. ولی سوالی که ممکنه به ذهن شما رسید باشه اینه که چرا نسخه‌ای که داروخونه‌های مجاور دکتر از خوندنش عاجرند یه داروخونه پرت اونور شهر می‌تونه بخونه؟ دلیلش اینه که مسئول فنی و صاحب این داروخونه، کسی نیست جز همسر آقای دکتر. نسخه پیچ قدیمی و باتجربه‌ی داروخونه ما می‌گفت: دکتری تو تبریز نیست که من نتونم نسخه‌اش رو بخونم جز این دکتر. نسخه‌پیچ ما می‌گفت احتمالا دکتر و خانمش رمزی گذاشتند که هیچکس نتونه نسخه رو بخونه. مثلا به جای "f" مینوسه "s" یا به جای شربت می‌نویسه آمپول!

به هر حال مریض رو راهنمایبش کردیم که باید از همون داروخونه داروهاش رو تهیه کنه و چاره دیگه‌ای نداره و بیخود وقتش رو تلف نکنه و مستقیم به داروخونه‌ای بره که پزشک معرفیش کرده. 

نظرات  (۱۸)

همون قد باحال همون قد مریض^-^

این داستان دکتر عوضی!!!!!!!!!!!!!!!!

پاسخ:
وقتی با سلامت مردم تجارت میشه، دیگه چیزی برای گفتن وجود نداره...
سلام.ادرس داروخانه و مطب اون دکتر رو بدید تا از راه قانونی به حسابش برسم
پاسخ:
قانون هیچ کاری نمیتونه بکنه...

دارم خاطرات جدیدتونو میخونم

خاطراتتون عالیه

احتمالاً  دکتر میخاد داخل نسخه علاوه بر دارو ، اوامری برای همسرش هم داشته باشه! یا شاید بگه با اینکه از من دوری ، بازهم من تنها تو را میخام !  یا شاید  از میان داروخونه ها فقط کار داروخونه همسرشو از لحاظ علمی قبول داره  چونکه از مکانیسم اونجا  با خبره! یا شاید ..... و الله اعلم...

در مورد برخی از کارها ی افراد قضاوت هایی  میشه که آخرش مشخص میشه قضاوتها درست نبوده و دلیلش چیز معقولی بوده!

اگر عملی باشدجابجایی مطب دکتر به کنار داروخونه کاربجاییه

     

پاسخ:
بله هر کسی برای کاری که میکنه دلایلی داره که بعضی از وقتها بیشتر این دلایل توجیهاتی برای خاموش کردن وجدان هستند. خدا میدونه.
البته جابجایی مطب یا داروخونه کار زیاد ساده‌ای هم نیست. میدونید که تو ایران همه چیز باید طبق قوانین باشه.
سلام خاطرات جالبی داری
اوه پس من از تاریخ عقبم!500 مال قدیم ها بود؟
آخه اینجا که انسولین میگیرم یخ خشک رو میده 1400 که حق فنی رو مینویسه 500!
این دفعه بیشتر دقت میکنم:)
پاسخ:
بله. الان نزدیک یک ساله که حق فنی شده 1650 تومن. قبال از اون هم 1200  بود و قبلترش 950 تومن. فکر نمیکنم داروخونه‌ای مونده باشه که هنوز 500 تومن حق فنی بگیره. 
جال ب بود بمن سر بزن مرسی..
من خودم انقر بدخطم که نسخه ها رو میتونم بخونم :)
ولی خدایی این دکتره خیلی آدم بد ذاتی تشریف داره به خاطر 500 تومن حق فنی مریض هاشو این طوری آواره میکنه باید بابت این کار جواب پس بده
پاسخ:
البته هر بدخطی لزوما نمیتونه نسخه‌ها رو بخونه.
به علاوه حق فنی شده 1650 تومن. خیلی وقته زمان 500 تومن گذشته. در ضمن سود داروها حداقل 15 درصد هست. یعنی یه نسخه صد تومنی حداقل 15 تومن سود داره.
ولی 100هزار تومن هم که سودش باشه، واقعا انصاف نیز مریض بخت برگشته رو دور شهر به خاطر یه نسخه بچرخونی.
۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۳۶ رضا خرسندیان
سلام
خیلی باحال بود دکتر باید بازم از این کارا بکنه!
چه دکتر عوضی ای 
مرض داره کلی مردم بیچاره رو الاف میکنه؟؟ خب حداقل مطبشو کنار اون داروخونه بزنه
اگه مریضش رو به مرگ باشه چی؟؟؟
خیلی بی شعور هستن این ادما

سلام
برا من نوشته ی جالب و قابل تامّلی بود.
اگه تموم کارامونو برا خدا خالص کنیم دیگه سیاست غیر دینی رو هم وارد وظایفمون نمیکنیم.
اینکه اون بیمار چرا باید به خاطر خطّ بد دکتر سرگردون باشه باید از خود دکتر پرسید..
اسلام عزیز هیچگاه نخواسته که گره توو کار افراد بذاریم.
پاسخ:
سلام...ممنون از نظرتون. بله واقعا همینطوره. اگه نیتهامون رو خالص کنیم دیگه این کارها هیچ معنایی نخواهند داشت. یادمون باشه که بزرگترین و عالیترین عبادت خدمت به خلق خداست...
پیروز و سرفراز باشید.
همیشه برام جای سوال بوده که نسخه پیچ ها چطوری نسخه پزشک رو میخونن! روش خاصی داره!؟ 
پاسخ:
در واقع بله، روش خاصی داره. ولی هر کاری با تمرین و تکرار عملی هست.
سلام خیلی جالب بود
لذت بردم
پاسخ:
سلام.
ممنون که به ما سر زدید.
بازم منتظر حضور گرمتون هستم.
۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۴۵ سجاد جی ام دی آی
خیلی جالب بود لذت بردم
سلام
ممنون از حضورتون
...................................
مطمئن باشید این دکتر که اینطور مردم بیچاره رو دور میده، خودش یه روز بلایی سرش میاد که تقاص این کاراشو پس میده! :)
خب مردم آزار (دکتره منظورمه) حداقل اون داروخانه رو بیارید نزدیک مطبتون!

در ضمن دلایل دکترها اصلا قابل قبول نیست، عجله که نشد حرف! فوقش چند ثانیه دیرتر! حالا به فرض مریض بتونه بخونه نسخه رو، چه اتفاقی میفته؟؟
.................................
وبتون هم جالبه به نظرم، من که خ خوشم اومد
موفق باشید
پاسخ:
سلام. ممنون از نظرتون.
متاسفانه همه به فکر خودشون هستند و اصلا به فکر مردم بیچاره نیستند. این دکتر هم حتما برای کار خودش توجیهی داره... که البته فقط توجیه هست.
موفق و شادکام باشید. بازم به ما سر بزنید.
۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۴۸ امیرحسین خوشدل
 دست دکتر درد نکنه ، مشتری واس همسرش جذب میکنه ، اما انصافا باید یه رمزی توی نسخه هاشون باشه وگرنه چه جوری اینجوری میشه 
جالب بود ، جای تامل داره ...
پاسخ:
بله دیگه. به این میگن حمایت از همسر. 
جالب بود

خیلی گناه داشت..چه دکتر بی رحمیه این....از آشناییتون خوشحال شدم..فعلا نمی تونم آرشیوو بخونم ولی از فضای وبتون خوشم اومد...:))
پاسخ:
ممنون از اینکه نظر دادید.
بازم منتظر حضور گرم شما هستم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">