خاطرات یک نسخه پیچ

من یک نسخه پیچم. یعنی تو داروخونه کار میکنم. هر روز اتفاقات جالبی برام میوفته که میخوام اونها رو با شما در میون بگذارم...

آخرین خاطرات
پربیننده ترین خاطرات
خاطرات پربحث‌تر
آخرین نظرات

اینترنت لعنتی

سه شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۰۷ ب.ظ
این روزها همه چی اینترنتی شده. میخوای جایی ثبت نام کنی، اینترنتیه. میخوای چیزی بخری اینترنتیه. میخوای ماشینت رو بیمه کنی، اینترنتیه. میخوای نامه بفرستی اینترنتیه. میخوای هتل رزرو کنی اینترنتیه. خلاصه همه چی اینترنتیه. استفاده از اینترنت باعث شده کارها خیلی راحتتر بشه و بدون اینکه  نیاز باشه از خونه یا از محل کار خارج بشیم، خیلی از کارها رو میتونیم از پشت کامپیوتر انجام بدیم. با این حال عدم وجود زیرساختهای کافی باعث شده گاهی اوقات اینترنت به جای حل مشکلات مردم، خودش مشکل ساز بشه.
داروخونه‌ی ما هم مثل خیلی از داروخونه‌های دیگه از این قاعده مستثنی نیست و برای گرفتن تائید نسخه‌ها از اینترنت استفاده میکنیم. البته اینترنتی که یه خط در میون قطع میشه...

یه روز اینترنت از سرور قطع میشه، روز دیگه سایت تامین ادا در میاره و روز دیگه سایت خدمات درمانی بازیش میگیره. خلاصه اکثر روزها سایت‌هاشون اشکال داره و روزی‌هایی هم که دسترسی بهشون ممکنه، اونقدر سرعتشون پایینه که صدای مریض‌ها در میاد که نسخه‌شون چرا داده نمیشه. بعد از این همه معطلی هم باید خیلی خوش شانس باشن که نسخه‌شون تائید اینترنتی بشه و در خیلی از موارد به دلایل مختلف ممکنه نسخه تائید نشه و مجبور باشن نسخه رو ببرن اداره بیمه و دستی تائید کنن. اونایی هم که ساکن تبریز نباشن، گاهی مجبور میشن داروهاشون رو آزاد بخرن و از خیر تائید بگذرن.

امروز یه آقایی دفترچه به دست وارد داروخونه شد. از ظاهرش مشخص بود شهرستانی هست و دفترچش هم اینو تائید میکرد. توی دفترچه، دکتر براش داروی تگرتول نوشته بود. گفتم از این دارو نداریم. گفت اشکالی نداره بقیه رو بدین. داروهای دیگه رو که نگاه کردم دیدم اونها هم جزء داروهای کمبود هستند. فنوباربیتال و آستازولامید. گفتم از این دو تا هم کم داریم. نصف مقداری که تو نسخه نوشته میتونیم بدیم. گفت باشه هر چقدر که ممکنه بدید. از کل نسخه فقط یه قلمش کامل بود که اونم دپاکین بود. چون قیمت دپاکین زیاده نیاز به تائید داره. داشتم تائید نسخه رو تو سایت خدمات درمانی میگرفتم که یه دفعه سایت قاطی کرد. پنج دقیقه‌ای منتظر موندم، بلکه سایت باز بشه و بتونم تائید نسخه رو بگیرم ولی باز نشد. ساعت حدود 5 بعد از ظهر بود و بیمه تا ساعت 6 کار میکنه. گفتم حداقل بره به بیمه برسه. زود قیمت نسخه رو زدم و بهش گفتم برای تائید نسخه باید بری بیمه. آدرس رو بهش دادم و راهیش کردم. آقاهه تازه از داروخونه خارج شده بود که سایت خدمات درمانی درست شد. یه نگاهی به اطراف داروخونه انداختم که اگه هنوز نرفته، صداش کنم تا برگرده ولی رفته بود. برگشتنش دو ساعتی طول کشید. نسخه رو تائید کرده بود ولی احتمالا توی این ترافیک و شلوغی خیلی علاف شده بود. همش تقصیر این اینترنت لعنتی بود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">