خاطرات یک نسخه پیچ

من یک نسخه پیچم. یعنی تو داروخونه کار میکنم. هر روز اتفاقات جالبی برام میوفته که میخوام اونها رو با شما در میون بگذارم...

آخرین خاطرات
پربیننده ترین خاطرات
خاطرات پربحث‌تر
آخرین نظرات

بیست سوالی

پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۴:۱۱ ب.ظ
یه آقای سالخورده، عصا به دست وارد داروخونه شد و رو به پذیرش داروخونه گفت: "یه قوطی قرص فشار میخوام". پذیرش ازش پرسید که اسم دارو رو نمیدونید؟ پیرمرده گفت: اسمش رو نمیدونم ولی رنگ قوطی قهوه‌ای بود. فکر کردیم اون کدوم قرص فشار هست که قوطی قهوه‌ای هم داره...
داروی خاصی به ذهنمون نرسید، آخه داروهای زیادی برای فشار خون هست و هر کدوم از اونها هم توسط کارخونه‌های داروسازی متنوعی تولید میشن که شکلها و رنگهای متفاوتی دارن. از پیرمرده اطلاعات بیشتری خواستیم.
- تو هر قوطی چند ورق بود؟
- معلومه 10 تا دیگه.
- روش 25 یا 50 ننوشته بود؟
- نمیدونم ولی روش یه عکس قلب داشت.
- قرصهاش صورتی نبودن؟
- نه قرصهاش سفید بود.
چند تا از قرصهای فشار رو هم بهش نشون دادیم و هیچکدوم نبود.

آخرش هم نتونستیم قرص مورد نظر آقا رو پیدا کنیم. بهش گفتیم یا نسخه‌ی قبلیشو بیاره یا قوطی دارو رو.

اکثر داروخونه‌ها از این مشتری‌ها زیاد دارن، البته خوشبختانه چون داروخونه‌ی ما داخل کلینیک هست، همچین مشتری‌هایی کمتر به تور ما میخوردند و بیشتر، داروخونه‌های محله‌ها با این افراد دم خورند و زبون این مراجعین رو هم اونها بیشتر میفهمند. 

نظرات  (۲)

متورال بوده همکار
پاسخ:
بله ممکنه متورال بوده باشه. ولی تا مطمئن نشدیم که نمیشه دارویی رو دست مریض داد.
سلام 
خاطرات جالبی بود
مرسی
پاسخ:
ممنون که نظر دادید...بازم منتظر حضورتون هستم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">