خاطرات یک نسخه پیچ

من یک نسخه پیچم. یعنی تو داروخونه کار میکنم. هر روز اتفاقات جالبی برام میوفته که میخوام اونها رو با شما در میون بگذارم...

آخرین خاطرات
پربیننده ترین خاطرات
خاطرات پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نسخه باکوئی» ثبت شده است

"خارجشیو میخوام!" این جمله ای هست که هر روز بارها تو داروخونه به گوش میرسه. خیلی از مریضها حاضرند، ده ها برابر پول برای داروهای خارجی پرداخت کنند. داروهایی که گاها ساخت کشورهای درجه چندم هستند و کیفیت به مراتب پایینتری نسبت به داروهای ایرانی دارند. ولی مردم ما معتقد هستند که جنس خارجی همیشه بهتر هست و مرغ خارجی ها رو غاز می بینند...

۱۹ نظر ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۴۲

یه عده از راننده ها هستند که کارشون جابه جا کردن مریضهای باکوئی هست. این راننده ها علاوه بر اینکه مریضها رو اینور و اونور میبرند، به همراه مریض به مطب و آزمایشگاه و داروخونه مراجعه میکنند که خدای نکرده کسی سر این میهمانها کلاه نذاره. این راننده ها برای اینکارشون که بهش میگن راهنمای گردشگری، پول خوبی هم میگرن و تو تبریز برای خودشون صنفی رو تشکیل میدن. خدمات این راننده ها به اینجا خلاصه نمیشه. اینها علاوه بر خدماتی که گفتم، کارهایی مثل تبدیل ارز، ترجمه همزمان، ارسال دارو به مناطق مختلف جهان، مشاوره دارویی و خیلی کارهای دیگه رو برای مریضهای باکوئیشون انجام میدن...

۷ نظر ۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۶:۱۷