خاطرات یک نسخه پیچ

من یک نسخه پیچم. یعنی تو داروخونه کار میکنم. هر روز اتفاقات جالبی برام میوفته که میخوام اونها رو با شما در میون بگذارم...

آخرین خاطرات
پربیننده ترین خاطرات
خاطرات پربحث‌تر
آخرین نظرات

مذاکرات

چهارشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۴۶ ب.ظ

توی داروخونه قبلی که بودیم، هر سال یه درصدی به حقوقمون اضافه میشد. درسته که این درصد کمتر از نرخ تورم بود، ولی هر چی که باشه، میتونه توی سال جدید که معمولا خرجها بالا میره، یه دلگرمی برای آدم باشه و میتونه حداقل قسمتی از فشار وارده رو که تورم تحمیل میکنه، کم کنه. ولی امسال که توی این داروخونه هستم خبری از افزایش حقوق نبود، این بود که تصمیم گرفتم برای افزایش حقوقم با آقای دکتر وارد مذاکره بشم...

روز گرفتن حقوق ماهانه بود، برام مهم بود که بدونم افزایش حقوقم تا چه حدی هست، توی اون داروخونه که بودم سالی بین 20 تا 30 درصد حقوقمون افزایش پیدا میکرد. نزدیک ساعت دوازده شب دکتر داشت صندوق رو زیر رو میکرد. و پولها رو میشمرد. ساعت 10 که خانم دکتر رفته بود خونه، طبق معمول صندوق رو خالی کرده بود. همیشه پولی که از ساعت 10 تا 12 توی صندوق جمع میشد کفاف حقوق منو میداد ولی الان که ایام عید هست و بازار حسابی کساد هست، ظاهرا پولی که تو صندوق بود کمتر از حقوق من بود، با هر زحمتی که بود آقای دکتر پولها رو شمرد و دسته کرد. رو به من کرد و گفت که ببخشید دیگه این پونصد تومن خدمت شما باشه، بقیه اش رو ایشااله فردا تقدیم میکنیم...فردای اون روز بقیه حقوقم رو دادند، بدون حتی ریالی افزایش... چیزی نگفتم، تشکر کردم، خداحافظی کردم و اومدم. ولی توی دلم خیلی ازشون ناراحت بودم. تمام امیدهام و برنامه هام خراب شده بود. دیروز حدود نیم ساعت زودتر از معمول به داروخونه رفتم. میخواستم با آقای دکتر قبل از اومدن بچه ها تنها صحبت کنم. تا رسیدم آقای بلند شد و نگاهی به ساعت انداخت. با لحنی آمیخته با شوخی، بهم گفت، چه عجب، حتما با خانم دعوا کردی! گفتم نه خودم زودتر اومدم که باهاتون کمی صحبت کنم. صحبتهام رو اینطوری شروع کردم:

گفتم آقای دکتر ما تو اون داروخونه که بودیم، سالانه یه افزایشی توی حقوق داشتیم. من هم انتظار داشتم که روال کار توی این داروخونه هم اینطوری باشه و قراره که از این ماه تجدید نظری توی حقوقمون بشه. ولی متاسفانه اینطوری نشد و مجبور شدم که باهاتون در این مورد صحبت کنم. آقای دکتر هم خیلی راحت گفت که افزایش حقوق ما سالانه هست و تا شش ماه خبری از افزایش حقوق نیست! در مورد حقوق کم، و شرایط زندگی باهاش صحبت کردم، گفتم که توی این مدت یه نفر به خانواده ما اضافه شده و خرجها به مراتب افزایش پیدا کرده. آقای دکتر هم در مورد شرایط داروخونه، کسادی بازار، بی پولی، کسوارت بیمه ها و از این قبیل حرفها گفت.  میدونستم حرفاش واقعیت نداره و این حرفها رو میزنه که منو قانع کنه ولی در مورد درآمدهای کلان داروخونه چیزی نگفتم. بهش گفتم، کارگر ساختمونی، شاگرد مکانیکی، لبو فروش محله هم در آمدش خیلی بیشتر از من هست. اصلا تحصیلات من هیچ، من انتظار ندارم شما به من در حد تحصیلاتم حقوق بدید، ولی حداقل باید حقوقم در حدی باشه که بتونم پوشک بچم رو تهیه کنم!؟ اینجا بود که آقای دکتر پیشنهاد فوق العاده خودش رو مطرح کرد. بهتون گفته بودم که یکی از پرسنل داروخونه قبل از عید تسویه کرد و رفت. الان هم مدتی هست که اینها دنبال نیرو میگردن. پیشنهاد آقای دکتر این بود که حالا که میگی حقوقت کم هست و برای اداره زندگی مشکل داری به خانمت بگو بیاد و اینجا کار کنه. اینطوری هم درآمد شما افزایش پیدا میکنه و هم ما به غریبه پول نمیدیم. از لحنش مشخص بود که فکر میکرد پیشنهادش خیلی وسوسه کننده هست. طوری حرف میزد که انگار راه حل بحران هسنه ای رو پیدا کرده. بهش گفتم که آخه دختر من هنوز 4 ماهه هست و سخته خانم بتونه از حالا کار کنه. آقای دکتر گفت که بهتره هر چه زودتر خانم کارش رو ادامه بده تا از یادش نره. تازه اینطوری میتونید با هم هماهنگ باشید که هر وقت که یکیتون کاری داشته به جاش اونیکی جاش رو پر کنه. (یعنی میخواست مرخصی هامون رو هم به کلی حذف کنه) میگفت از صبح تا ظهر یکیتون بیایید از ظهر تا شب هم اونیکی. یکیتون هم توی خونه باشید و بچه رو نگه دارید. اینطوری نیاز نیست پول مهد کودک هم بدید! بهش گفتم پس کی همدیگه رو ببینیم؟ گفت از ساعت 2 تا 4. گفتم واقعا ممنون که اینهمه به فکر ما هستید. ولی من حاضر نیستم به خاطر پونصد تومن زندگی خودم و خانوادم رو مختل کنم. بازم اگه مقدارش قابل ملاحظه بود میشد بعضی از سختیها رو تحمل کرد. کم کم داشت لحن دکتر عوض میشد. تا امروز اینطوری باهاش حرف نزده بودم. هر چی گفته بودن چشم گفته بودم، هر چی هم داده بودن تشکر کرده بودم. اولین باری بود که با لحن اعتراضی داشتم صحبت میکردم. توی این مدت یکی از بچه ها هم اومده بود و در حالی که داشت اونطور قفسه ها رو مرتب میکرد و وانمود میکرد که حرفهای ما رو نمیشنوه ولی حواسش جمع بود که ببینه نتیجه مذاکرات آخرش چی میشه. نتیجه حرفهای ما برای اون میتونست مهم باشه. رفتن من از طرفی فشار کار رو روی اون افزایش میداد و از طرفی جایگاه اون رو تو داروخونه ارتقا میداد. از طرفی صحبتهای جسورانه من ممکن بود جسارت اعتراض رو هم به اون بده. میدونستم که حقوقی که اون میگیره حتی کمتر از حقوق من هست ولی اون هم چاره ای نداشت. 

خلاصه کلام اینکه صحبتهای من با آقای دکتر به نتیجه نرسید و آقای دکتر حاضر نشد حتی ریالی به حقوق من اضافه کنه. من هم حاضر نیستم این ظلم رو قبول کنم. هر چند که ظاهرا چاره ای هم ندارم. باید دنبال یه کار بهتر باشم. کاری که بتونم حداقلها رو برای خانوادم تهیه کنم. منتظر خبرهای جدید باشید...

نظرات  (۱۰)

۰۵ تیر ۹۴ ، ۲۳:۰۰ گروه هنر و تو
سلام و عرض ادب
ما گروه هنری دانش آموزی علامه حلی 2 هستیم و درخواست تبادل لینک داریم
با تبادل لینک هم موافقیم
از شما خواهشمندیم که وبلاگ مارا با اسم گروه هنر و تو لینک کنید
در ضمن اگر می خواهید در وبلاگمون لینک شوید، با گذاشتن دیدگاه اسمی که می خواهید لینک شوید را بنویسید
باتشکر
هنر و تو

پاسخ:
سلام. متاسفانه امکان لینک وبلاگهای غیر مرتبط با موضوع وبلاگ وجود ندارد. موفق باشید.
سلام و عرض خسته نباشید. سوالی که از خضورتون دارم اینکه اگر کسی این کارو دوست داره و میخواد نسخه پیچ بشه و چیزی هم بلد نیست نباید تو کلاسها شرکت بکنه؟ پس چطور یاد بگیریم؟؟
پاسخ:
سلام. میتونید کار رو از یه داروخونه یه عنوان کار آموز شروع کنیذ. خیلی چیزها رو هست که توئ هیچ کلاسی گفته نمیشه ولی تو داروخونه و با کار عملی یاد میگیریذ.
ببخشید حقوق کلی چقدر بود
پاسخ:
چیزی در حدود یه میلیون در ماه!
۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۲۹ فروهر وَ فرداد
تبریک میگم رفتید جای بهتر....بم سر بزنید
پاسخ:
ممنون از لطفتون. حتما بهتون سر میزنم.
موفق باشید.
۱۶ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۲۸ ✿✿ یاشل ✿✿
پس خدا رو شکر.من فکر میکردم کمتر میگیرید.آخه یه بار داشتید حقوق داروخونه بزرگی که رفته بودید رو توصیف میکردین اینطور فکر کردم.البته این حقوقا بازم با قسط و زندگی متاهلی کمه.پس بازم به فکر کار بهتر باشید.ایشالا گیرتون بیاد
پاسخ:
متاسفانه حقوقها به طور کلی کم هست، حقوق داروخونه های بزرگ هم که خیلی کم. انشااله شما هم که وارد زندگی مشترک بشید، میفهمید برای گذران زندگی چقدر پول لازم هست. فعلا که خرج شما فقط شارژ تلفن هست و کیف و کفش و لباس. نه از قیمت برنج خبر داری، نه از پوشک بچه...
۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۰۸ فروهر وَ فرداد
ایشالا یکار پردرامدتر پیدا میکنی........ایشالا ایشالا ایشالا
خدا بزرگِ
میگن هروقت یه بچه میاد رزق و روزیشو با خودش میاره...خدا خودش جور میکنه کمی تحمل کنه ممکنه این رکود دو ماه طول بکشه اما یهو اوضاع خووب میشه

اونوقت اسم وبتم تغییر بده خاطرات یک... که نسخه پیچ بود!

ایشالا شغل خیلی عالی ایی پیدا میکنی..امیدوار باش...و بخدا توکل کن...هیچی برای خدا کاری نداره...بگرد دنبال شغل و توی دوست و فامیل دنبال اشنا بگرد و سفارش کن...حسابی بگرد 
پاسخ:
مشکل اینه که وقتی متاهل هستی نمیتونی حتی یه هفته بیکار بمونی. به خاطر همین مجبوری به اولین فرصت شغلی که دیدی رو قبول کنی. ولی شغلی که به من پیشنهاد شده بازم نسخه پیچی هست. و مجبورم باز هم برای مدتی از خاطرات نسخه پیچی بگم. امیدوارم دچار روزمرگی نشم. البته این داروخونه حقوقش بیشتر از اون جای قبلی هست ولی بازم نسخه پیچی هست دیگه. البته اینم که هست از پا قدم دخترم هست که نذاشت بابایی بیکاریش به 2 روز هم برسه.
سلام دوست عزیز سوالی داشتم از شما من علاقه زیادی به این شغل دارم وحتی تصمیم دارم در دوره های اموزشی ان ثبت نام کنم(500000 تومن برای سه ماه اموزش)به نظر شما واقعا وقت گذاشتن و هزینه کردن در این مورد کاری بیهوده است





پاسخ:
یکی از مشکلات اساسی این کار تقاضای بالای کسانی هست که دنبال شغل میگردن تا جایی که برای وارد شدن به این کار حاضرن مبالغی هنگفتی رو برای کلاسهای آموزشی پرداخت کنن. و این مسئله فرصت مناسبی هست برای ارگانهای فرصت طلبی که میخوان این افراد رو سر کیسه کنن. مبلغ 500 هزار تومن برای کسی که شغلی نداره واقعا سنگین هست. بازدهی این کلاسها هم خیلی پایین هست و کسانی که تو این کلاسها آموزش میبینن، مجبورن باز هم برای چند ماه تو داروخونه به عنوان کارآموز کار کنن و حقوق نگیرن! 
۱۴ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۳۸ ✿✿ یاشل ✿✿
به نظر من حتما دنبال کار بهتر باشید.جالبه که منم دنبال کار بهترم.البته من برای پیشرفت اینکارو میکنم.
مگه حقوق اداره کار که الان 100 بهش اضافه شده در مورد شما اعمال نمیشه؟الان 715 تقریبا شده.باید اینقدر بهتون بدن.من میگم دنبال کار کارخونه اگه تو شهرتون هست باشید.کارمند کارخونه شدن همه مزایارو بهتون میده
پاسخ:
سلام. من همیشه به دنبال پیشرفت هستم. سکون برای من عذاب آور هست. من به حقوق قانون کار معتقد نیستم. واقعا مبلغش کمه. به نظر شما میشه با 715 تومن زندگی کرد. شاید بشه زنده موند. اونم شاید. حقوق من بیشتر از این حرفاست. کارخونه ها هم با اونهمه کاری که از آدم میکشن حقوق قانون کار رو میدن. 
سلام خیلی وقته وبتونو میخونم هم چیز یاد میگیرم وهم لذت میبرم اهل کامنت نیستم اما این مورد رو که خوندم دلم نیومد چیزی ننویسم امان از آدم زبون نفهم وخسیس تازه این آدمائی که شما باهاشون سر کار دارین قشر مثلا تحصیلکرده ماس ببینین کسائی که با کار فرما های بیسواد وتازه به دوران رسیده سر کار دارن بهشون چی میگذره ببخشین توصیه میکنم دنبال کار بهتر با موقعیت بهتر (انشالا) باشین هم رزومتون پر بار تر میشه وهم باآدمای جدید وتجربیات بیشتر آشنا میشید (چه کسی پنیر مرا جابجا کرد ) رو خوندین؟ من باز نشسته هستم وبا تجربه ائی که دارم جسارتا این پیشنهاد رو میدم عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد موفق باشین
پاسخ:
کتابی که فرمودید رو حدود 6 ماه پیش مطالعه کردم. واقعا کتابی خوبی بود. و توی فکر من به کلی تاثیر گذاشت. نتیجه اون هم همینی هست که نوشتم. جسارتم خیلی بیشتر شده و میدونم که همیشه یه جایی یه پنیر گنده و خوشمزه منتظر من هست.
سلام
عید رو ب خودت و خانوادت تبریک میگم(هر چند میدونم مثه خودم عید نداشتی)
(من خودم هم روز اول هم الان که سیزده به دره داروخونم)
برادر گلم حیف تو که بخای حتی یه ثانیه از وقتت رو تو داروخونه تلف کنی
هر کار دیگه ای الان درامدش از کار امثال بهتره ساعتش هم کمتره
شما که با دکتر جماعت کار کردین منظور منو خوب میفهمید که وقتی میخای وارد کار بشین میگن که کار خیلی مهمی هست با جون مردم در ارتباطی و امثالهم ولی وقتی میخان حقوق بدن میگن شما که کاری انجام نمیدین و کارت راحت هست و ...
بچه های داروخونه ما فقط و فقط به خاطر اخلاق و رو خوش دکترمون که موندیم و به خودشم گفتیم که با همه دکترا فرق داره
ما اصلا سر حقوق هسچ موقع حتی یه بحث کوچیک هم نداریم وگرنه تا الان هیچکدوم نمیموندیم
شما هم به خاطر دخترت هم شده یه کار خیلی خیلی بهتر پیدا میکنی و از این کار ...میای بیرون
دفعه قبل که از اون داروخونه بیرون اومدی وضعیتت بهتر شد به امید خدا این دفعه هم بهتر بشه
پاسخ:
سلام دوست عزیز. واقعا همونطور که فرمودید کار کردن توی داروخونه چیزی جز تلف کردن وقت نیست و من هم از مدتها قبل به این نتیجه رسیدم. درسته  که کار کردن توی بسیاری از شغلها درآمد بیشتری از کار توی داروخونه داره. ولی واقعیت این هست که هر کسی نمیتونه توی هر شغلی کار کنه. مثلا من اگه با ماشینم روزی 8 ساعت کار کنم، درآمدم بیشتر از اینی که الان هست میشه ولی این کار برام ممکن نیست. من مزیت شغل نسخه پیچی رو این میدونستم که حداقلش این هست که کارفرمای آدم دکتر هست و یه رده تحصیلی از من بالاتره. ولی همین دکترها بعضی از وقتها یه رفتاری از خودشون نشان میدن که صد رحمت به بیسواد نفهم. اونقدر شعور اجتماعی پایینی دارن که ...
از اینکه دکتر شما اینقدر که میگین با شخصیت و خوش اخلاق هست خیلی خوشحالم. من که تا حالا با چند تاشون کار کردم یکی از یکی کم فهمتر بودن. دیروز حساب میکردم داروخونه ما حقوق من رو توی 20 دقیقه درمیاره! و حاضر نیست این 20 دقیقه رو بکنه 25 دقیقه.
برام دعا کنید تا شغل خوبی پیدا کنم. سال خوبی داشته باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">