مستمند مایه دار
دکتر این داروخونه که توش کار میکنم آدم خیّری هست و بعضی وقتها که تشخیص میده مریض نیازمند هست، بهش تخفیف میده و یا اصلا ازش پول نمیگیره! اما مسئلهی مهمی که اینجا هست، ابنه که چطور میشه تشخیص داد که کسی واقعا نیازمند هست یا نه! ملاک این تشخیص چی باید باشه؟
ساعت حدود یازده ظهر بود که یه خانم میانسال با یه بچه حدود 5 ساله وارد داروخونه شدن. از ظاهرشون مشخص بود که اهل تبریز نیستن و از شهرستانهای اطراف اومدن. اطلاعات توی دفترچش هم حدس منو تائید میکرد. دکتر اورتوپد رفته بود و داروهاش نسبتا گرون قیمت بودن. دکتر براش داروهای مسکن و کلسیم نوشته بود که اکثرا آزاد بودن و بیمه بهشون تعلق نمیگرفت. داروهاش رو آوردم و صداش کردم که مصرف داروها رو براش توضیح بدم. بهم گفت که سواد درست و حسابی نداره و اگه میشه دستور داروها رو خوانا بنویسم و روشون هم خط بکشم. داشتم دستور داروها رو مینوشتم که دکتر آروم از روی صندلیش پا شد و به طرف من اومد. آروم و طوری که خانم نشنوه به من گفت که بعد از اینکه قیمت داروها رو حساب کردی بیا تا بگم چی کار کنی! بعد از اینکه دستور داروها رو به خانم توضیح دادم و روشون رو نوشتم به خانم گفتم که بشینه تا قیمت نسخهشون رو در بیارم و بهشون بگم. قیمت نسخه رو زدم و پیش دکتر بردم. قیمت نسخه 73 هزار تومن شده بود. دکتر گفت 60 تومن ازش بگیرم و اگه بازم کم داشتن، مسئلهای نیست و کمتر حساب کنم. به خانم گفتم نسخهتون شد 60 هزار تومن. از توی کیفش دو تا پنجاه هزار تومنی در آورد و به من داد. حداقل 7 یا 8 تا دیگه هم توی کیفش از تراولها دیده میشد. پول رو گرفتم و توی صندوق گذاشتم. در حالی که داشتم بقیه پول خانم رو از توی صندوق برمیداشتم، خانم گفت عصاره رزماری برای تقویت ابرو دارین شما؟ گفتم داریم بله و براش آوردم. پرسید چند هستن اینها؟ قطره رو ازش گرفتم و قیمت روش رو خوندم. 13 هزار تومن. خانم گفت پس یکی دیگه هم بدید لطفا! بعد گفت یه مسواک هم میخواستم. مسواکهامون رو بهش نشون دادم. گفتم قیمتهاشون رو روشون زدیم، هر کدوم که خواستید رو بگید تا تقدیم کنم. از 2 هزار تومن مسواک داریم تا 18 تومن. گفت یه خوبش رو بدید لطفا و دستش رو گذاشت روی مسواک 18 تومنی! بعد اینکه مسواک رو بهش دادم صورتش رو آورد جلوتر و گفت که اینجای صورتم رو میبینید لک شده؟ یه کرم خوب هم برای این میخواستم. بهش گفتم ما زیاد قسمت بهداشتی آرایشیمون کامل نیست، اینطور چیزها رو از خیابون 17 شهریور یا آبرسان میتونید پیدا کنید! پولهایی که برای بقیه پول خانم برداشته بودم رو داخل صندوق گذاشتم و گفتم که 4 تومن هم اگه بدید حسابمون صاف میشه. کیفش رو باز کرد و یه پنجاهی دیگه ازش در آورد و بهم داد. گفت ببخشید، خرد نداشتم. اگه خرد ندارین، میخواین کارت بدم بکشید! در حالی که داشتم بقیه پول خانم رو از توی صندوق میدادم، خانم ازم آدرس آبرسان رو میپرسید که بتونه کرم ضد لک برای پوستش پیدا کنه! توی تمام این مدت دکتر اون پشت روی صندلیش نشسته بود و داشت حرص میخورد. بیچاره دکتر! مثلا میخواست ثوابی کرده باشه.