از همون فردای روزی که از داروخونه اومدیم بیرون، گشتن به دنبال کار رو شروع کردیم. اولین مقصدمون، خیابون هفده شهریور بود. جایی که بیشتر از هر جای دیگه تبریز، توش داروخونه بود. اول خیابون ماشین رو پارک کردم و با توکل به خدا، وارد اولین داروخونه شدم...
از همون فردای روزی که از داروخونه اومدیم بیرون، گشتن به دنبال کار رو شروع کردیم. اولین مقصدمون، خیابون هفده شهریور بود. جایی که بیشتر از هر جای دیگه تبریز، توش داروخونه بود. اول خیابون ماشین رو پارک کردم و با توکل به خدا، وارد اولین داروخونه شدم...
داستان تفریبا از اردیبهشت ماه امسال شروع شد. درست از همون وقتی که دکتر، متوجه حاملگی همسرم شد. من و همسرم نزدیک 3 سال بود که تو داروخونه کار میکردیم. بیشتر از همه کار میکردیم و شاید کمتر از همه حقوق میگرفتیم. تا حالا نه اعتراضی به شرایطمون کرده بودیم و تقاضای حقوق پول اضافی کرده بودیم. سر ساعت مقرر تو داروخونه بودیم و تا هر ساعتی که دکتر میخواست تو داروخونه میموندیم. تو این مدتی که تو داروخونه کار میکردیم، تونسته بودیم خیلی از مشکلات داروخونه رو رفع کنیم و نظم خاصی به کارها بخشیده بودیم. همه چیز همینطور ادامه پیدا میکرد و ما هم کم کم به این شغل عادت کرده بودیم. دکتر هم از همه چیز راضی بود. تا وقتی که دکتر فهمید که همسر من حامله است و تا چند ماه دیگه نمیتونه به کار ادامه بده...
براتون گفته بودم که مدتی هست که جو داروخانه زیاد مناسب نیست و دکتر الکی به هر چیزی گیر میده. توی خونه با همسرم در مورد این وضع داروخانه صحبت کرده بودیم. همسرم معتقد بود که باید هر چه زودتر قبل از اینکه رفتار دکتر نامناسبتر از این بشه خودمون از داروخونه بیایم بیرون ولی من متقاعدش کرده بودم که بهتره تا آخر ماه صبر کنیم و شرایط رو بیشتر بسنجیم. باهم خیلی حرف زدیم ولی هیچ دلیلی برای رفتار عجیب دکتر پیدا نکردیم.ما هر دو نهایت توان خودمون رو برای کار گذاشته بودیم و کوچکترین کم کاری از ما دیده نشده بود. تا امروز همیشه با دکتر و بقیه پرسنل با احترام رفتار کرده بودیم و هیچ اعتراضی هم به شرایط کارمون و حقوقمون نکرده بودیم...
دکترها معمولا بدخط هستند. این یه قانون کلی هست. دکترهای خوش خط بسیار اندک و انگشت شمار هستند. دکترها برای بدخط بودنشون دلایلی مختلفی دارن. یکی از اون دلایل سرعت و در واقع عجله در نوشتن نسخه هست. دلیل دیگهای هم که بعضی از پزشکان عنوان میکنند این هست که دوست ندارن مریض خودش بتونه نسخهی خودش رو بخونه. دلایل مختلفی هم برای این کارشون دارند. ولی یکی از دکترها تو تبریز هست که دلیل جالبتری برای بدخط نوشتن داره.