تازه به داروخونه رسیده بودم که آقای دکتر نامه ای که روی میزش گذاشته بود رو نشونم داد و با لحنی عصبانی گفت: با این همه احتیاط ببین چی برامون نوشتن. نامه رو گرفتم و شروع کردم به خوندنش. نوشته بود داروخانه محترم ....
تازه به داروخونه رسیده بودم که آقای دکتر نامه ای که روی میزش گذاشته بود رو نشونم داد و با لحنی عصبانی گفت: با این همه احتیاط ببین چی برامون نوشتن. نامه رو گرفتم و شروع کردم به خوندنش. نوشته بود داروخانه محترم ....
با گسترش باور نکردنی شبکه های اجتماعی، این روزها خیلی ها، ساعتهای زیادی از وقتشون رو مشغول گشت زنی تو این شبکه ها هستند و هر کس به نسبت شخصیت و شغلی که داره به نوعی از این شبکه ها بهره میبره. استفاده از این شبکه ها محدود به هیچ مکان و زمانی نیست و هر ساعتی از شبانه روز هر کسی میتونه با هر کس دیگه ای در هر نقطه ای از جهان ارتباط داشته باشه. شبکه وایبر یکی از محبوبترین شبکه های اجتماعی هست که با امکانات بسیار بالایی که داره خیلی ها رو اسیر خودش کرده. هر کسی رو میشه اینجا پیدا کرد. خیلی ها که پیدا کردنش و ارتباط با اونها تو دنیای واقعی سخت و حتی غیر ممکن هست، تو وایبر میشه خیلی راحت پیدا کرد. تو این شبکه گروه های مختلفی هم تشکیل شده که میتونن به راحتی با هم ارتباط برقرار کنن. یکی از گروههایی که دکتر ما هم عضو اون هست، گروه داروسازان تبریز هست. تو این گروه، کارهای زیادی انجام میشه. از داد و ستد داروهای کمیاب گرفته تا خرید و فروش امتیاز داروخانه و خیلی کارهای دیگه...
داروخونه ای که من توش کار میکنم، نزدیک یکی از مهمترین و پر مریضترین کلینیکهای تبریز هست. بعضی از دکترهای این ساختمون تا پاسی از شب مشغول ویزیت مریضهاشون هستند. یه داروخونه بزرگ و مجهز هم درست تو طبقه همکف این ساختمون هست که بیشتر نسخه های این دکترها رو اون میپیچه. تا قبل از اینکه داروخونه ما افتتاح بشه، این داروخونه تا پاسی از شب باز بود و به خلق خدا خدمت میکرد. اما با افتتحاح داروخونه ما وضعیت کمی عوض شد. البته من که اون موقع اینجا نبودم ولی چیزهایی شنیدم که برام خیلی جالب بود...
یکی از مشکلاتی که همه داروخونه ها با اون مواجه هستند، معضلی به نام داروهای تاریخ نزدیک هست. داروهایی که تاریخ انقضای اونها در حال رسیدن هست و امیدی به فروخته شدن اونها نیست. برای مقابله با این مشکل داروخونه ها روشهای مختلفی دارند. اولین راه حل این مشکل، مرجوع کردن دارو به شرکت پخش هست. بعضی از شرکتها هر چند به سختی و در صورتی که تاریخ دارو زیاد هم نزدیک نباشه، این کار رو قبول میکنن ولی در اکثر موارد شرکتها زیر بار مرجوع کردن داروها نمیرن و به قول معروف میگن کالای فروخته شده پس گرفته نمیشود، حتی شما داروخونه عزیز! راه دیگه ای که برای نجات این داروها وجود داره، معاوضه است. داروخونه ها داروهای تاریخ نزدیک خودشون رو به همکارانی که مصرف بیشتری دارند، میدن تا داروها قبل از اینکه تاریخ انقضاشون برسه، فروخته بشه و در عوض داروهای تاریخ نزدیک دیگه ای که خودشون مصرف بیشتری دارن از اون داروخونه میگیرن و میفروشن. اما اگه داروی تاریخ نزدیک طوری باشه که بشه اون رو دستی فروخت، با همت مضاعف میشه اون رو از تاریخ گذشته شدن نجات داد. مثل کاری که ما تو داروخونمون انجام میدیم...
چند سال پیش بود که تو یکی از بخشهای خبری، گزارشی رو در مورد داروخونه های شبانه روزی دیده بودم. تو این گزارش، چند ساعت بعد از نصف شب به سراغ داروخونه های شبانه روزی رفته بودند و دیده بودند که همگی تعطیل هستند. اون زمان خیلی از این کار داروخونه ها متعجب شده بودم و از اینکه چرا نظارتی روی این داروخونه ها وجود نداره ناراحت شدم. ولی الان که تو یکی از همین داروخونه ها مشغول کار هستم، نظر متفاوتی دارم...
چند دقیقه ای به ساعت 4 مونده بود که به بیمارستان رسیدیم. بلافاصله کارهای پذیرش خانم رو شروع کردم تا شاید بتونم، سر موقع به داروخونه برسم. همسرم تو اورژانس منتظر اومدن دکتر بود و من جلوی پذیرش قدم میزدم. هر چند دقیقه یک بار به گوشی همسرم زنگ میزدم و خبر میگرفتم. ساعت از 4 گذشته بود و هنوز خبری از دکتر نبود. دیگه مطمئن بودم که نمیتونم سر موقع به داروخونه برسم...
بیمه های مختلف هر ماهه، نسخه داروخونه ها رو مورد بررسی قرار میدن و همیشه به بهانه های مختلف، مبالغی رو تحت عنوان کسورات، از مبلغ درخواستی داروخونه کسر میکنن. یکی از اصلی ترین ردیفهای کسورات داروخونه ها، مربوط به نسخه هایی میشه که به نوعی مخدوش به حساب میان. طبق مقررات بیمه، اگه پزشکی نسخه رو قلم خورد کرده باشه، باید پشت صفحه در مورد اون توضیح بده و مهر و امضا کنه، وگرنه این قلم خوردگی دستکاری نسخه به حساب میاد و موجب کسورات میشه. به خاطر همین موضوع هست که داروخونه ها به کوچکترین قلم خوردگی توی نسخه ایراد میگیرن. بعضی وقتها این ایراد گرفتن ها از طرف مریضها بد تعبیر میشه و باعث به وجود اومدن سوی تفاهم هایی میشه که هر دو طرف رو ناراحت میکنه...
یکی از مشکلاتی که داروخونه ها با اون مواجه هستند، مشکل پول خرد هست. البته این مشکل مختص به داروخونه ها نیست و بسیاری از اصناف مختلف همین مشکل رو دارند. هر کدوم از این اصناف راه متفاوتی برای حل این مشکل ابداع کردند. مثلا سوپر مارکت ها، به جای پول خرد آدامس و شکلات به مردم میدن. میوه فروش ها هم ترازو رو طوری تنظیم میکنن که نیازی به پول خرد نداشته باشن . داروخونه ها هم روشهای مخصوص خودشون رو برای مقابله با این مشکل دارند. معمولترین کالایی که تو داروخونه ها به جای پول خرد داده میشه، چسب زخم هست. قرصهای سرماخوردگی، استامینوفن و آنتی هیستامین هم تو داروخونه ها به جای پول خرد استفاده میشه. خیلی از مشتریها بدون اینکه اعتراضی بکنند این کالاها رو به جای پول خرد می پذیرند. ولی خیلی ها هم هستند که به هیچ وجه حاضر نیستند این کالاها رو به جای پول قبول کنند...
یه عده از راننده ها هستند که کارشون جابه جا کردن مریضهای باکوئی هست. این راننده ها علاوه بر اینکه مریضها رو اینور و اونور میبرند، به همراه مریض به مطب و آزمایشگاه و داروخونه مراجعه میکنند که خدای نکرده کسی سر این میهمانها کلاه نذاره. این راننده ها برای اینکارشون که بهش میگن راهنمای گردشگری، پول خوبی هم میگرن و تو تبریز برای خودشون صنفی رو تشکیل میدن. خدمات این راننده ها به اینجا خلاصه نمیشه. اینها علاوه بر خدماتی که گفتم، کارهایی مثل تبدیل ارز، ترجمه همزمان، ارسال دارو به مناطق مختلف جهان، مشاوره دارویی و خیلی کارهای دیگه رو برای مریضهای باکوئیشون انجام میدن...
چند دقیقه ای به ساعت چهار و نیم مونده بود که به داروخونه رسیدم. مرد میانسالی که دو ساعت پیش با من در مورد حقوق و شرایط داروخونه صحبت کرده بود، تنها پشت پیشخون نشسته بود. تا منو دید از جاش بلند شد و با یک سلام گرم از من استقبال کرد...