خاطرات یک نسخه پیچ

من یک نسخه پیچم. یعنی تو داروخونه کار میکنم. هر روز اتفاقات جالبی برام میوفته که میخوام اونها رو با شما در میون بگذارم...

آخرین خاطرات
پربیننده ترین خاطرات
خاطرات پربحث‌تر
آخرین نظرات

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قیمت نسخه» ثبت شده است

دکتر این داروخونه که توش کار میکنم آدم خیّری هست و بعضی وقتها که تشخیص میده مریض نیازمند هست، بهش تخفیف میده و یا اصلا ازش پول نمیگیره! اما مسئله‌ی مهمی که اینجا هست، ابنه که چطور میشه تشخیص داد که کسی واقعا نیازمند هست یا نه! ملاک این تشخیص چی باید باشه؟

۱۹ نظر ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۴۲

"خارجشیو میخوام!" این جمله ای هست که هر روز بارها تو داروخونه به گوش میرسه. خیلی از مریضها حاضرند، ده ها برابر پول برای داروهای خارجی پرداخت کنند. داروهایی که گاها ساخت کشورهای درجه چندم هستند و کیفیت به مراتب پایینتری نسبت به داروهای ایرانی دارند. ولی مردم ما معتقد هستند که جنس خارجی همیشه بهتر هست و مرغ خارجی ها رو غاز می بینند...

۱۹ نظر ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۴۲

یکی از مشکلاتی که داروخونه ها با اون مواجه هستند، مشکل پول خرد هست. البته این مشکل مختص به داروخونه ها نیست و بسیاری از اصناف مختلف همین مشکل رو دارند. هر کدوم از این اصناف راه متفاوتی برای حل این مشکل ابداع کردند. مثلا سوپر مارکت ها، به جای پول خرد آدامس و شکلات  به مردم میدن. میوه فروش ها هم ترازو رو طوری تنظیم میکنن که نیازی به پول خرد نداشته باشن . داروخونه ها هم روشهای مخصوص خودشون رو برای مقابله با این مشکل دارند. معمولترین کالایی که تو داروخونه ها به جای پول خرد داده میشه، چسب زخم هست. قرصهای سرماخوردگی، استامینوفن و آنتی هیستامین هم تو داروخونه ها به جای پول خرد استفاده میشه. خیلی از مشتریها بدون اینکه اعتراضی بکنند این کالاها رو به جای پول خرد می پذیرند. ولی خیلی ها هم هستند که به هیچ وجه حاضر نیستند این کالاها رو به جای پول قبول کنند...

۹ نظر ۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۴:۲۰

یه عده از راننده ها هستند که کارشون جابه جا کردن مریضهای باکوئی هست. این راننده ها علاوه بر اینکه مریضها رو اینور و اونور میبرند، به همراه مریض به مطب و آزمایشگاه و داروخونه مراجعه میکنند که خدای نکرده کسی سر این میهمانها کلاه نذاره. این راننده ها برای اینکارشون که بهش میگن راهنمای گردشگری، پول خوبی هم میگرن و تو تبریز برای خودشون صنفی رو تشکیل میدن. خدمات این راننده ها به اینجا خلاصه نمیشه. اینها علاوه بر خدماتی که گفتم، کارهایی مثل تبدیل ارز، ترجمه همزمان، ارسال دارو به مناطق مختلف جهان، مشاوره دارویی و خیلی کارهای دیگه رو برای مریضهای باکوئیشون انجام میدن...

۷ نظر ۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۶:۱۷

براتون گفته بودم که مدتی هست که جو داروخانه زیاد مناسب نیست و دکتر الکی به هر چیزی گیر میده. توی خونه با همسرم در مورد این وضع داروخانه صحبت کرده بودیم. همسرم معتقد بود که باید هر چه زودتر قبل از اینکه رفتار دکتر نامناسبتر از این بشه خودمون از داروخونه بیایم بیرون ولی من متقاعدش کرده بودم که بهتره تا آخر ماه صبر کنیم و شرایط رو بیشتر بسنجیم. باهم خیلی حرف زدیم ولی هیچ دلیلی برای رفتار عجیب دکتر پیدا نکردیم.ما هر دو نهایت توان خودمون رو برای کار گذاشته بودیم و کوچکترین کم کاری از ما دیده نشده بود. تا امروز همیشه با دکتر و بقیه پرسنل با احترام رفتار کرده بودیم و هیچ اعتراضی هم به شرایط کارمون و حقوقمون نکرده بودیم... 

۲ نظر ۰۶ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۸
ملت ما کلا عادت دارن از هر جایی که خرید می‌کنند تخفیف بگیرند. فروشندگان ما هم که این موضوع رو خوب میدونند، از اول قیمت کالاشون رو بیشتر از قیمت واقعی میگن که بعدا که تخفیف دادند سودشون رو ببرند. اینطوری هم مشتری راضی و شنگول میشه که کلی تخفیف گرفته و هم فروشنده راضیه که کلی سود برده. ولی این مسئله تو داروخونه صادق نیست...

۲ نظر ۱۱ آذر ۹۲ ، ۱۶:۱۲

چند روز پیش یه خانم وارد داروخونه شد و وقتی که نسخه‌اش رو تحویل پذیرش میداد قیمت نسخه رو پرسید. قیمت نسخه خیلی زیاد شد و خانم گفت که در اون حد پول همراهش نیست. بهش گفتیم که یکی از داروهاش گرونه و میتونه به جای اون مشابه ایرانی دارو رو ببره. خانم قبول کرد و دوباره قیمت نسخه رو محاسبه کردیم که شد حدود 50هزار تومن. ولی خانم گفت که فقط 10هزار تومن همراهش هست ولی مقداری هم دارو داره که میخواد اونا رو تعویض کنه. ما معمولا دارو برنمیداریم ولی ناچارا برای اینکه کار خانم راه بیوفته قبول کردیم...

۹ نظر ۱۳ مهر ۹۲ ، ۱۸:۳۳
یه خانم میانسال با عجله وارد داروخونه شد و مستقیم رفت به طرف صندوق. بعد از اینکه چند نفری که جلوی صندوق منتظر گرفتن داروهاشون بودند رو کنار زد، نسخه‌اش رو نشون مسئول صندوق داد و پرسید که قیمتش چقدر میشه. مسئول صندوق، خانم رو به طرف پذیرش راهنمایی کرد، ولی خانم اصرار داشت که فقط میخواد قیمت نسخه رو بدونه و اگه پولش کافی بود نسخه رو میگیره. مسئول صندوق دوباره خانم رو راهنمایی کرد که برای همین کار هم باید به پذیرش داروخونه مراجعه کنه. به هر حال خانم قبول کرد نسخه‌اش رو به پذیرش نشون بده...
۷ نظر ۰۸ مهر ۹۲ ، ۱۶:۴۰