خاطرات یک نسخه پیچ

من یک نسخه پیچم. یعنی تو داروخونه کار میکنم. هر روز اتفاقات جالبی برام میوفته که میخوام اونها رو با شما در میون بگذارم...

آخرین خاطرات
پربیننده ترین خاطرات
خاطرات پربحث‌تر
آخرین نظرات

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نسخه پیچ با تجربه» ثبت شده است

بیمه های مختلف هر ماهه، نسخه داروخونه ها رو مورد بررسی قرار میدن و همیشه به بهانه های مختلف، مبالغی رو تحت عنوان کسورات، از مبلغ درخواستی داروخونه کسر میکنن. یکی از اصلی ترین ردیفهای کسورات داروخونه ها، مربوط به نسخه هایی میشه که به نوعی مخدوش به حساب میان. طبق مقررات بیمه، اگه پزشکی نسخه رو قلم خورد کرده باشه، باید پشت صفحه در مورد اون توضیح بده و مهر و امضا کنه، وگرنه این قلم خوردگی دستکاری نسخه به حساب میاد و موجب کسورات میشه. به خاطر همین موضوع هست که داروخونه ها به کوچکترین قلم خوردگی توی نسخه ایراد میگیرن. بعضی وقتها این ایراد گرفتن ها از طرف مریضها بد تعبیر میشه و باعث به وجود اومدن سوی تفاهم هایی میشه که هر دو طرف رو ناراحت میکنه...

۱۱ نظر ۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۴:۱۵

اولین جایی که رئیس انجمن ما رو معرفی کرده بود، یه داروخونه نزدیک چهار راه ابوریحان بود. نزدیک ظهر بود که به داروخونه رسیدم. یه نفر که به نظر میومد نسخه پیچ باشه، داشت با یکی از مشتری ها حرف میزد. منتظر موندم تا حرفشون تموم بشه. هنوز حرفشون تموم نشده بود که نسخه پیچ رو به من کرد و از من پرسید امری داشتید؟ نزدیکتر رفتم و گفتم با آقای دکتر کار دارم. نسخه پیچ گفت چند دقیقه منتظر باشید، الان تشریف میارن. اومدن دکتر حدود ده دقیقه طول کشید. تو این مدت روی صندلی نشسته بودم و قفسه ها رو نگاه میکردم. داروخونه خیلی قدیمی بود. قفسه های چوبی و کهنه، حس خوبی به آدم نمیدادند... 

۲۴ نظر ۰۵ آبان ۹۳ ، ۱۴:۲۲

از همون فردای روزی که از داروخونه اومدیم بیرون، گشتن به دنبال کار رو شروع کردیم. اولین مقصدمون، خیابون هفده شهریور بود. جایی که بیشتر از هر جای دیگه تبریز، توش داروخونه بود. اول خیابون ماشین رو پارک کردم و با توکل به خدا، وارد اولین داروخونه شدم...

۳ نظر ۲۵ مهر ۹۳ ، ۱۶:۵۵

توی این مدت که تو داروخونه کار کردم، همیشه بعضی از داروها نایاب و یا کمیاب بودند. هیچ‌وقتی نبوده که همه داروها موجود باشند و مریض‌ها به راحتی بتونن داروی مورد نیازشون رو تهیه کنند. این مسئله مربوط به این دو سه سالی که من تو داروخونه کار می‌کردم هم نیست و نسخه پیچ‌هایی هم که سی ساله تو این کار هستند میگن که همیشه اوضاع همینطور بوده و هیچ دوره ای رو به یاد ندارن که سیستم دارویی بدون مشکل باشه. جالب اینجاست که داروهایی که کمیاب میشن معمولا تولید خود ایران هستند و کمیاب بودنشون نمی‌تونه ربطی به تحریم‌ها داشته باشه. بعضا حتی داروهایی پیدا نمیشه که آدم واقعا خندش میگیره...

۵ نظر ۱۴ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۳۸

براتون گفته بودم که مدتی هست که جو داروخانه زیاد مناسب نیست و دکتر الکی به هر چیزی گیر میده. توی خونه با همسرم در مورد این وضع داروخانه صحبت کرده بودیم. همسرم معتقد بود که باید هر چه زودتر قبل از اینکه رفتار دکتر نامناسبتر از این بشه خودمون از داروخونه بیایم بیرون ولی من متقاعدش کرده بودم که بهتره تا آخر ماه صبر کنیم و شرایط رو بیشتر بسنجیم. باهم خیلی حرف زدیم ولی هیچ دلیلی برای رفتار عجیب دکتر پیدا نکردیم.ما هر دو نهایت توان خودمون رو برای کار گذاشته بودیم و کوچکترین کم کاری از ما دیده نشده بود. تا امروز همیشه با دکتر و بقیه پرسنل با احترام رفتار کرده بودیم و هیچ اعتراضی هم به شرایط کارمون و حقوقمون نکرده بودیم... 

۲ نظر ۰۶ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۸